نگاهی به فیلم «وارونگی» بهنام بهزادی

بهنام بهزادی بعد از تمرکز بر زندگی جوانان در فیلم قبلی‌اش قاعده تصادف، این بار زندگی یک خانواده گسترده را موضوع فیلم جدیدش قرار داده است. دو خواهر و یک برادر و مادری بیمار اما با روحیه که با نیلوفر، دختر جوان و مجرد خانواده، زندگی می‌کند. وارونگی داستان بحران این خانواده است و مهم‌تر از آن، داستان شورش نیلوفر علیه مناسباتی که در آن دیگران برای زندگی او تصمیم می‌گیرند بدون این که حتی […]

نگاهی به فیلم مستند «رادیوگرافی یک خانواده»

رادیوگرافی = استخوانبندی بدون گوشت و خون اخیراً فیلم مستند رادیوگرافی یک خانواده ساخته‌ی فیروزه خسروانی در جشنواره فیلم مستند آمستردام (ایدفا) و برخی جشنواره‌های سینمایی دیگر به نمایش در آمده و جایزه‌ی اول ایدفا در رشته‌ی فیلم‌های مستند بلند را از آن خود کرده است. در فضای مجازی و در فصلنامه‌ی بخارا هم درباره‌ی آن نوشته‌ و سخن گفته‌اند. از خوانده‌هایم می‌دانستم  که فیلم درباره‌ی خانواده‌ی فیلمساز است، مشخصاً درباره‌ی پدر و مادر او […]

اندیشه و نقد هرگز زورش به تبلیغات نمی‌رسد

پاسخ به پرسش‌های ایبنا درباره‌ی کتاب «تصویر، سینما، اجتماع» در ابتدا بفرمایید مطالبی که در این کتاب آمده، متعلق به چه دوره کاری شما ست و به چه دلیل به بازنشر آنها در قالب یک کتاب پرداخته اید؟ قدیمی‌ترین نوشته‌ای که در کتاب «تصویر، سینما، اجتماع» آمده مقاله‌ای است به نام «بازیگری و نقد» که در دی‌ماه ۱۳۷۸ در دوهفته‌نامه‌ی «گزارش فیلم» به چاپ رسیده است. به عبارت دیگر، گزیده‌ای از نوشته‌های نزدیک بیست سال […]

«کافه سوسایتی» وودی آلن: زیبا و کمی اندوهگین

خلاصه داستان: بابی دورفمن، جوانی از یک خانواده یهودی ساکن نیویورک به لس آنجلس آمده است تا شاید عموی کله‌گنده‌اش در هالیوود کاری برایش دست‌وپا کند. این جوان عاشق زنی به نام ورونیکا می‌شود که اتفاقاً با همین عمویش رابطه دارد. زن تصمیم می‌گیرد با عموی او ازدواج کند و جوان به نیویورک باز می‌گردد و در آن جا به مدیریت کافه‌ای که برادر گانگسترش باز کرده می‌پردازد. سال‌ها بعد دوباره بابی و ورونیکا به […]

داستایوسکی، هیچکاک، وودی آلن: نگاهی به فیلم «مرد غیرمنطقی» وودی آلن

خلاصه داستان: ایب لوکاس استاد میانسال دانشگاه، به شهر نیوپورت می‌آید تا در رشته فلسفه تدریس کند. او در زندگی به بن‌بست رسیده و بسیار مأیوس است. در این شهر یکی از دانشجویان دخترش به نام جیل شیفته او می‌شود. وقتی آن‌ها به طور اتفاقی به حرف‌های زنی که قاضی فاسدی او را از حق دیدن فرزندش محروم کرده است گوش می‌دهند، ایب تصمیم بگیرد قاضی را بکشد تا زن را از وضعیت فلاکت‌بارش نجات […]