چرا ارامنه نوروز را جشن نمی‌گیرند؟

دوستی تلفن زد با پیشنهاد ساخت فیلم مستندی درباره نوروز در میان ارامنه ایران به عنوان قسمتی از مجموعه‌ای درباره عید سال نو. وقتی به او گفتم که ارامنه نوروز را جشن نمی‌گیرند تعجب کرد. به او گفتم که هنگام تحویل سال نو در خانه ارمنی‌های ایران خبری نیست. گفت: یعنی نه سفره هفت سینی؟ نه سبزی سبز کردنی؟ نه دید و بازدیدی؟ گفتم همین طور است و البته این امر یک دلیل منطقی خیلی محکمی دارد. ارمنی‌ها سال نوِ مسیحی را در اول ژانویه (یازدهم دی) جشن می‌گیرند و حق بدهید که در یک سال نمی‌شود دو بار دیگر سال نو داشت. هم منطقی نیست و هم اگر شدنی باشد، به ضرر آدم است. این طوری آدم هر سال به اندازه دو سال پیر می‌شود.

عید در دامان طبیعت. عکس را پیروز کلانتری گرفته است، در سفری که با خانواده اش به ایلام داشتیم.

یکی از دردسرهای چندفرهنگی بودن این است که شما خیلی از مناسبت‌ها را باید دو بار جشن بگیرید. دو روز زن، دو روز مادر، دو چهارشنبه سوری (ارامنه عیدی دارند به نام دِرِندِز، که در آن آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند، عین چهارشنبه‌سوری). و این موضوع اگر در هر مورد دیگری شدنی باشد، در مورد نو کردن سال ممکن نیست. کاملاً معقول و منطقی است که اگر شما نیمه‌شب ده دی به یازده دی را به عنوان سال نو جشن می‌گیرید، دیگر اول فروردین را به این عنوان جشن نگیرید. امّا از سوی دیگر، جشن‌ها فضاهای آیینی شادمانی هستند که خواه ناخواه راه خود را به میان همه خانواده‌ها باز می‌کنند. مگر می‌شود در ایران زندگی کنی و در و پنجره را ببندی و نگذاری (یا اصلاً بخواهی که نگذاری) که نوروز وارد خانه‌ات شود. نه، نمی‌شود از کنار بهار و نوروز بی‌اعتنا گذشت.

اول اینکه نوروز مصادف است با شروع بهار. خیلی از ارمنی‌ها روزهای نوروز فرا رسیدن بهار را به هم به تبریک می‌گویند تا هم در فضای شاد جامعه شریک شوند و هم دچار آن تناقض منطقی که توضیح دادم نشوند.

دیگر اینکه نوروز مدارس و ادارات تعطیل هستند (البته کسی به این یکی تناقض که در سال دو بار تعطیلات سال نو داشته باشی اعتنای چندانی نمی‌کند) و مسافرت یا استراحت اساسی در خانه خودبه‌خود جوّ عید و خسته‌گی از تن به در کردن را وارد زندگی می‌کند. نوروز را کل مملکت جشن می‌گیرد و از این نظر جوّ شادی عمومی و رسانه‌ای برای اقلیت‌ها غبطه‌برانگیز است. در روز اول سال نو میلادی همه سرکارند و تو باید به خودت فشار بیاوری که کار را تعطیل کنی، در حالی که در روزهای عید بخواهی کارَت را تعطیل نکنی هم نمی‌شود. تعطیل واقعی آن است که همه تعطیل باشند.

سوم اینکه در زمانه ما جشن‌ها رویدادهای رسانه‌ای هم هستند. مگر می‌شود وقتی در رادیو و تلویزیون و اینترنت همه جا صحبت نوروز است، بی‌تفاوت بود نسبت به این فضای جشن و شادمانی؟

مگر می‌شود وقتی هوای لطیف بهاری و کاهش ترافیک و تمیزی هوا دست به دست هم می‌دهند و زیباترین روزهای تهران را می‌سازند، وقتی زن و مرد و کودک خرید عید می‌کنند و در میدان‌ها و کنار خیابان‌ها ماهی و وسائل هفت سین و سمبل و سمنو می‌فروشند، وقتی ریتم زندگی ملتهب آخر سال ناگهان جای خود را به آرامش رفت‌وآمد خانواده‌هایی می‌دهد که با لباس‌های عید به دیدن قوم‌وخویش‌ها می‌روند، به روی خودت نیاوری که عید است؟ و چرا نیاوری؟ ما در خانه‌مان سفره هفت سین کوچولویی می‌چینیم و سبزی سبز می‌کنیم و تنگ ماهی قرمز داریم. امّا این کارها در میان ارامنه رسم همگانی نیست.

غرض از همه این حرف‌ها این بود که یک: بدانیم که ارمنی‌ها نوروز را جشن نمی‌گیرند. دانستن این واقعیت مهم است. امّا مهم‌تر اینکه این جشن نگرفتن هیچ معنای بدی ندارد. وجود فرهنگ‌های گوناگون در کنار یکدیگر این چیزها را هم دارد. نباید فشار آورد (از جمله فشار روانی) که همه مثل هم شوند. به گمانم راه درستش این است که از شادی هم شاد شویم، در شادی هم مشارکت کنیم. جشن‌های یکدیگر را به هم تبریک بگوییم. امّا بپذیریم که در این کشور فرهنگ‌ها و اقوام گوناگونی کنار هم زندگی می‌کنند و حتی نوروز عید همه آن‌ها نیست. این استدلال که نوروز جشن همه ایرانی‌هاست، با همه حسن نیتی که در آن هست، یک جور فشار بسیار ظریف است برای همسان‌سازی در جامعه متنوعی که همسانی مطلق در آن وجود ندارد.

ما الان سال‌هاست با تعدادی از دوستان قدیمی‌مان قرار خاموشی داریم: نوروز ما به دیدن‌شان می‌رویم و ژانویه آن‌ها به خانه ما می‌آیند. به این می‌گویند همزیستی فرهنگی.

21 thoughts on “چرا ارامنه نوروز را جشن نمی‌گیرند؟

  1. نوروز یک جشن سنتیه که در بیشتر کشورهایی که زمانی آیین میترا درشون رایج بوده، جشن گرفته می شه، اینکه بعدا به عنوان آغاز سال در نظر گرفته شده چیز دیگه ایه. راستش برای منم عجیبه که یک ایرانی یک جشن ایرانی رو جشن نگیره. تو اروپا هم در غالب عید پاک با اون تخم مرغها و سبزه اش جشن گرفته میشه (و البته که ربطش میدن به داستانهای مربوط به مسیح) اما همینجا هم تا همین ۲۰۰-۳۰۰ سال پیش سال نو رو با ما جشن می گرفتند، بعد که بعضی دول اروپایی تصمیم به تغییر تاریخ سال نو به میلاد مسیح گرفتند، جشن های نوروز رو هم به نوعی با مسیحیت تطبیق دادند (چون به هر حال مردم جشن می گرفتندش و اونها ترجیح دادن مردم رو از میتراییسم دور کرده و حالا که قراره جشن گرفته بشه به یک مناسبت مسیحی جشن گرفته بشه) به هر یک جشن سنی ربطی به آغاز سال نداره. روز مادر و غیره بله، اما نوروز حسابش جداست. و از اونجایی که جشنهای نوروزی از شب یلدا شروع می شه، یعنی مسیحیان ایران (نمی گم ارامنه چون خیلی از مسیحیان ایران اصالت کرد، آشوری، و… دارند و ارمنی نیستند) هیچکدوم از اینها رو مثلا چهارشنبه سوری رو جشن نمی گیرند؟!!!

  2. حرف شما کاملن متین! هیچ اشکالی هم ندارد. به تفاوتهای فرهنگی کاملن باید احترام گذاشت. به نظر من حتا اگر یک فارس مسلمان هم دلش نخواهد نوروز را جشن بگیرد، هیچ اشکالی ندارد. هر گونه «فشار ظریف برای همسان‌سازی جامعه» هم مذموم است! اما یک سوال همچنان برای من باقیست که شما هم به آن نپرداخته‌اید. اینکه نوروز به هیچ وجه یک مناسبت مذهبی نیست بلکه یک رسم و جشن ملی است! ارامنه ایران هم ایرانی هستند و نه ارمنستانی. در کل سال هم با همین تقویم شمسی خیام زندگی می‌کنند و نه با تقویم میلادی. و کریسمس، عید میلاد مسیح هم که ارامنه آن را چند روز بعد از سال نوی میلادی جشن می‌گیرند، یک مناسبت مذهبی ست. بنابراین این طور نیست که دو بار سال نو جشن گرفته شود. می‌توان این طور نگاه کرد که یکی جشن مذهبی است و یکی جشن ملی. در این صورت سوال این است که چرا کل ارامنه ایران نوروز را مال خودشان نمی‌دانند و آن را اصلن جشن نمی‌گیرند؟ تازه اصلن چه اشکالی دارد که دو بار جشن گرفته شود؟ من خیلی از فارس‌های مسلمان را هم می‌شناسم که ساعت ۱۲ بامداد اول ژانویه را هم به عنوان سال نوی جهانی جشن می‌گیرند چون آنها هم جزیی از همین جهان و ساکنین همین کره هستند.

  3. دوستان گمانم دو موضوع را باید از هم جدا کرد. یکی مسئله فاکت و واقعیت است. واکنش ها به این نوشته به من نشان داد که بسیاری از هموطنان واقعاً در توهم به سر می برند که گمان می برند ارامنه هم نوروز را جشن می گیرند. اینکه به شما تبریک می گویند یا به عید دیدنی می آیند فرق می کند با اینکه در خانه های شان سفره هفت سین پهن کنند و سال تحویل کنند و …. این از فاکت. امّا اینکه درست چیست و آیا این خوب است با بد بحث دیگری است که گمانم بحث مهمی هم هست. زیربنای این بحث این است که آیا ایرانی بودن و جشن گرفتن نوروز لازم و ملزوم یکدیگرند؟ به نظر من ایران کشوری چند فرهنگی و چندقومی است که برخی از شهروندان آن سال را در زمان دیگری تحویل می کنند. آیا این عیبی دارد؟ مشکلات و تناقضات این امر را هم در نوشته آورده ام. امّا اینکه ارامنه ایران جقدر خود را ایرانی می دانند بحثی است که شاید در نوشته دیگری باید به آن پرداخت. این پرسش بارها مطرح شده است که آیا ارامنه ایران یا ایرانیان ارمنی؟

  4. چون متاسفانه خیلی از ارامنه خودشون رو ایرانی نمیدونند و فکر میکنند کشورشون ارمنستان است و تو ایران “گیر” افتادند! ۵سال در درمانگاه ارامنه تو تهران کار کردم و تقریبا دور و برم همه ارمنی بودند.داشتیم آدمی رو که به رییس جمهور ارمنستان میگفت “رییس جمهورمون!””

  5. از آنجاییکه من شاهین شهر بزرگ شدم و آنجا پر است از دوستان ارمنی، از بچگی به خوبی به این قضیه واقف بودم که ارمنی ها نوروز را جشن نمی گیرند. جالب تر اینکه خانواده ی ما از قدیم الایام دوستان ارمنی زیادی داشته و دارد و در این همزیستی من بسیار از آنها آموختم. چه اشکالی دارد که نوروز را جشن نگیرید؟ من به عنوان یک ایرانی از نوروز خوشم نمی آید، نه فقط از نوروز که از هیچ عیدی خوشم نمی آید و آنهم صرفا به این دلیل است که معتقدم کودکان بسیاری در آنروز که همه خوشحالیم گرسنه اند و یتیم و بدون سرپناه و عید اگر هم باشد باید برای آنها باشد که خوشحال شوند. از طرف دیگر چه اصراری دارد دوستان ارمنی را هم ایرانی خطاب کنیم؟ خواستگاه این دوستان متفاوت از ماست، فرهنگشان نیز همینطور. پس به نظرم ایرادی ندارد در کنار هم زندگی کنیم و صرفا احترام متقابل به اندیشه ها و آیین یکدیگر بگذاریم.
    پ.ن: دلم به شدت تنگ شده است برای عطر و طعم قهوه ی خانگی که معمولن وقتی برای تبریک عید مسیحی به خانه ی دوستان ارمنی می رفتم برایم درست می کردند….

  6. روبرت جان خیال می‌‌کنم بشود نوروز را با عید‌هایی‌ مثل نوئل و پاک مقایسه کرد، گذشته از جنبه‌های مذهبی‌ شان. اما نوروز چنانکه از نامش پیداست آغاز سال هم هست. مفهوم سال نو بیشتر به لحاظ تقویمی اعتبار دارد. از این نظر چه ارامنه و چه ما در ممالک غربی چاره‌ای نداریم که سال نو را همراه با کسانی‌ شروع کنیم که وقت قراردی ‌اش را معین کرده اند، و سامان اداری زندگی‌ مان بر مبنای یک تقویم و سال مربوطه ‌اش تنظیم کنیم. از این جهت نه‌ ارامنه در ایران دو تا سال نو دارند و نه‌ ما در اینجا، اگر چه بقول تو هردومان از شادی و پایکوبی در این مناسبت‌ها بی‌ نصیب نمی‌‌مانیم.

  7. نظرات همه محترم…ولی من تمام ارامنه داخل ایران رو هموطنم میدونم و به تمام عقاید اونا احترام میگذارم.به اعتقاد من دولت باید به ارامنه احترام بذاره و برای سال نو میلادی و کریسمس تعطیلات رسمی بذاره تا اونا احساس غریبی نکنن.(اینجوری که مشخصه دارن نوروز رو هم کم کم از بین میبرن……کریسمس که بماند)
    جناب صافاریان از از سایت خوبت هم تشکر میکنم.موفق باشی

    1. دقیقا من هم با شما موافقم و هم نظریم
      اما از طرفی می گم باید جشن ها و اعیاد که باعث نزدیک شدن افراد مختلف به هم می شه رو همه جشن بگیریم! امروز جامعه ما از هر زمان دیگری نیاز بیشتری به اتحاد و نزدیکی داره! با این تلاش ها و هزینه هایی که می شه برای تفرقه افکنی، خودمون باید حواسمون به اوضاع باشه!
      متاسفانه کشوری که شاعرش ۷۰۰ سال پیش گفت بنی آدم اعضای یک پیکرند، کارشون به جایی رسیده که نه تنها تمام عالم رو دشمن خودشون، نجس و کافر می دونن، بلکه رسانه هاش هر روز تلاش های بیشتری برای انداختن فاصله به هر طریقی بین مردم می کنن!
      شما الان با کوچکترین اختلاف سلیقه یا عقیده بهت توهین می شه، تحقیر می شی، تهدید می شی، برچسب می خوری و… اینجا همونجاست که خودمون باید هوای همدیگه رو داشته باشیم. دولت که صد در صد نه احترامی برای کسی قائله و نه از این کار ها می کنه! باید کارفرماها خودشون چنین تدابیری بیندیشند! کارفرما وقتی کارمندی با فرهنگ متفاوت داره، باید زمان پاداش آخر سال دادنش، مرخصی دادناش و… فرق کنه. اتفاقا خیلی اتفاقی من این پست رو دیدم ولی توی یک ماه گذشته داشتم دقیقا به همین مسئله فکر می کردم.
      به اندازه کافی خرافات و چیزهای من درآوردی، زندگی اقلیت ها رو در بین ما سخت کرده. من در یک قدمی محله ی ارامنه نشین زندگی می کنم. خیلی وقت ها بخاطر برخوردهای سردی که باهام می شه غم وجودم رو می گیره. متاسفانه خیلی خیلی گیرنده های حسیم قویه و احساس بد دیگران رو خیلی سریع دریافت می کنم. بارها شده وقتی برای خرید بیرون رفتم، تمام مسیر برگشت رو توی خودم بودم طوری که چند بار مسیر خونه رو هم اشتباهی رفتم! اما همه این ها از کجا نشأت می گیره؟ من در این مواقع چه کسانی رو سرزنش می کنم؟ به چه کسی حق می دم؟
      حق با اون هاست اگر هرطور که باهاشون برخورد شده با ما هم برخورد کنن. من حق رو تماما بهشون می دم. چه کسی رو سرزنش می کنم؟ کسانی که باعث و بانی این جور چیزها شدن… اگر می خوایم شاهد ادامه این چیزها نباشیم، باید از یک جا شروع کنیم.
      شاید بعضی ها مخالف باشن ولی بنظرم باید الگو بگیریم! از کشورهای مهاجرپذیر الگو بگیریم! از کشورهایی که اگر ده نفر رو به طور اتفاقی توی خیابون رصد کنیم، نیمی از اون ها بومی اونجا نیستن. از فرهنگ ها، ملیت ها، ادیان، سنن و مذاهب متفاوت هستن. اما چطور همه و همه کنار هم زندگی می کنن؟
      دوست من توی سوئد برام تعریف می کرد که پارتنرش که سوئدیه، خیلی وقت ها از این دوستم می خواد که بعضی چیزهارو به مهاجری که مثلا رعایت نمی کنه و زباله رو روی زمین می ندازه تذکر بده! چون دلش نمی خواد اون مهاجر احساس بدی داشته باشه و احساس غربت کنه!
      جالبه نه؟ یک مهاجر! اونوقت ما در اینجا، نتونستیم کاری کنیم کسی که در این خاک زاده شده، متعلق به این کشوره و همونقدر که ما حق داریم، اون هم از اینجا حق داره، احساس خوبی داشته باشه…
      اگر بخوام بنویسم یک کتاب می شه. این از من که تازه در کنارشون زندگی کردم! ببینید هر کدومشون چقدر حرف ها و ناگفته ها برای روایت دارن که از هرکدوم می شه کتاب ها نوشتن و فیلم ها ساخت.
      حال مردم جامعه مون اصلا خوب نیست… باید این جشن ها رو جدی گرفت. من کسی هستم که حتی مهم ترین جشن ها مثل نوروز رو هم چند سالی بود تعطیل کردم. سال ها به مسخره بودنشون می خندیدم و وقت تلف کردن می پنداشتمشون و روز عید بخاطر دهن کجی مثلا کار می کردم! سالیان سال در افسردگی مطلق به سر بردم تا این که توی این دو سال خودم رو شناختم. تعصب رو کنار گذاشتم. چشم هام رو شستم و جور دیگه نگاه کردم. امروز یک آدم متفاوتم که معتقده باید همه چیز رو جشن گرفت! همون آدمی که روز تولدش بدترین روز زندگیش بود امسال یکی از شادترین روزها براش روز تولدش بود چون به این باور رسیدم به این ها نیاز داریم!
      حالا این تفکر و عقیده من به عنوان یک جوون ۲۴ ساله ست. جوونی که شاید خیلی ها خام بدونن و افکارش رو بچگانه تصور کنن. عقل من تا اینجا قد می ده و این توصیه و پیشنهاد و دستور پخت من برای شاد شدن و اتحاد بیشتره. اگر دوستان کسی هست که بعد از خوندن این صحبت ها با من مخالفه خوشحال می شم که نظراتش رو بخونم.

  8. توایران همه آزادند من عربم جشن نوروز نداریم ولی شادی آن را داریم قدیم ک اکثراکشاورز بودند همراه با طبیعت می گرفتیم اما در زندگی شهری این کم کم از بین می رود در ضمن می بینیم ک غیر عرب ها عید فطر که مختص مسلمان هاست را نمی گیرندوعید عربون می گویند ما هم ب تلافی این گفتیم چون در درجه اول مسلمانیم این عید را با سفره هفت سین نمی گیریم بلکه فقط ب هموطنمان تبریک میگیم.

  9. با خوندن این مطلب یاد نوشته دیگه اتون در مورد این که خانواده شما بعد از چند سال اقامت در امریکا “به خاطر بچه ها” کریسمس را از ۶ ژانویه به ۲۵ دسامبر شیف دادند ولی در ایران بعد از ۳۰۰-۴۰۰ سال هنوز نوروز در میان ارامنه مهجور است. واقعا بچه ها اینجا و اینبار اعتراضی ندارند؟ عیدی نمی خواهند؟ این جشن نگرفتن تا چه حد از ترس قاطی نشدن با بقیه جامعه و ترس از دست دادن هویت ارمنی است؟

    1. حرفهای شما درست، امّا یک نکته هم است که سالی یک بار بیشتر نمی شود سال را تحویل کرد، یا نوروز یا ژانویه. بنابراین شیفت کردن از ژانویه به نوروز به معنای کنار گذاشتن سال نوی خود خواهد بود. امّا روزهای نوروز بالاخره هوای بهار و فضای شاد کشور به داخل خانه های ارامنه هم می آید، امّا تبدیل به برگزاری مراسم تحویل سال نمی شود.

    2. نه عزیزم کاملا حق با شماست. ما ارامنه ایران تعصب بیجا زیاد داریم تو زادگاه خودمون نوروز رو جشن نمیگیریم ولی تو یه کشور دیگه همون سال اول میلاد مسیح جابجا میشه

  10. سلام . ببخشید من یکم دیر با وبلاگتون آشنا شدم.
    توی خیلی از کشورها(کشورهای آسیای میانه و قفقاز) با این که تقویم میلادی استفاده میکنن مردم نوروز رو جشن میگیرن چون جشن نوروز در اصل جشن آمدن بهاره، جشن نو شدن طبیعت.
    آداب و رسوم ارمنی ها هم برای ما محترمِ و شخصا به داشتن هموطنان ارمنی افتخار میکنم.

  11. سلام، متاسفانه یک بخش مهم دیگری از واقعیت که بعضی دیگر از دوستان نیز به آن اشاره کردند، این مسئله است که ارمنیهای ایران خود را ایرانی نمیدانند والا مقاومت در برابر جشن گرفتن نوروز معنای دیگری غیر از این خود بیگانه(غریبه) پنداری ندارد. جشن گرفتن نوروز همانقدر که به عنوان تحویل سال تلقی میشود، میتواند این عنوان را هم نداشته باشد و فقط شادمانی به مناسبت آغاز بهار طبیعت باشد، همانگونه که در تقویم سازمان ملل متحد نیز با عنوان روز زمین (یا روز طبیعت؟) نامگذاری شده است که این موضوع در جامعه ارامنه ایران کماکان با مقاومت روبروست. همیشه فکر میکنم در صورتی که کسی زندگی در جایی را که در آن به دنیا آمده را به هر دلیلی نمیپسندد، بجای مقاومت در برابر فرهنگ حاکم بر آن سرزمین(چه فرهنگ خوب و چه فرهنگ به زعم ایشان بد و سطح پائین) که نوعی توهین به دیگر ساکنان آن سرزمین بوده و خود نوعی بیفرهنگی و در حالت بد نمک نشناسی میباشد، چرا کوچ را انتخاب نمیکند؟ طرفه آنکه به دلایل سیاسی، اجتماعی یا… دیگر کشورهای دنیا به هم میهنان ارمنی ما خیلی ساده تر ویزا و اقامت میدهند. باور بفرمائید این رفتار برخی هم میهنان ارمنی هم توهین به سایر اقوام ایرانیست و هم بطور اولی رفتاری خارج از چارچوب اخلاق و هنجارهای تمدن میباشد و زندگی را برای خود ایشان بیشتر از طرف مقابلشان سخت و نازیبا خواهد کرد. امیدوارم نویسنده محترم که به زعم اینجانب انسانی دانا و صاحب کمالات و برخوردار از سواد هستند به بسط این مفهوم در بین هم میهنان ارمنی همتی بیش از پیش بگمارند. یادمان نرود همه ما در درجه اول انسان هستیم، بحثهای مربوط به قومیت و مرزهای سیاسی در درجات بسیار بسیار پایینتری از نظر اهمیت هستند. سخن در این باب بسیار و مقال کوتاه…
    ارادتمند و ممنون نویسنده فیهم، جناب صافاریان

  12. سلام من به عنوان یک ارمنی کاتولیک هر ساله یعنی از وقتی یادم میاد نوروز رو جشن گرفتیم و سفره هم چیدیم چون پدر و پدربزرگ من فوق العاده عاشق ایران هستن و عاشق مراسم بکر ایرانی
    این جشن نگرفتن عید نوروز بیشتر بین ارامنه ی گریگوریان مرسوم هست نه کلیت جامعه ارامنه، چون ارامنه کاتولیک و پروتستان نوروز رو جشن میگیرن

  13. باید با داشتن حداقل اطلاعات زیر صحبت کرد:
    ۱٫ ایران بزرگ در باستان شامل ارمنستان فعلی هم میشده ؟؟
    ۲٫ از چه زمانی دین مسیحیت دین رسمی ارامنه شد ؟ و قبلآ پیرو چه دینی بودند یا دین رسمیشان چه بوده ؟ به نظرم زرتشتی باشد یعنی …………..
    ۳٫ نقش ارامنه بعنوان یک قوم (در نظر گرفتن دین بعنوان اعتقاد شخصی افراد صحیح نیست) چرا کمرنگ شده است؟ بخشی عمده آن به نظرم به تفکرات سال ۵۷ به بعد مربوط میشود. چه دولتی و چه مردمی
    ۴٫ جملات و دستوره های پیامبران اکرم حضرت مسیح و حضرت محمد سرشار از رحمت است (رحمت اللعالمین است دیگر) پس با همدیگر مهربان باشیم و از جملات نیش دار بپرهیزیم. هرکه عشق بکارد عشق درو خواهد کرد.
    ۵٫ لطفآ دوستان عزیزم در باره ارتباط اعراب مسیحی لبنان بخصوص علما دینی آنها با امام موسی صدر را بیشتر مطالعه کنند. (خاطره بستنی فروش مسیحی بسیا ر بسیار زیباست بخصوص وقتی که یاد امام می افتد گریه میکند)
    ۶٫ در خاتمه ضمن خسته نباشید از آقای صافاریان سپاس گزاریم که پنجره ایی گشوده اند تا ایرانیان باهم صحبت های خصوصی خود را مطرح کنند. به قول دکتر شریعتی : بدینسان بشکند دایم سکوت مرگبارم را

  14. مطلبتون جالب بود تاحالا نمی دونستم! از مردم ارمنی خیلی خوشم میاد به خاطر اینکه باوجود تمام ناملایمات همچنان رو سنت های خودشون پایبندند. به این میگن تعصب اما برداشت بد از این کلمه نکنید! تعصب روی فرهنگ، زبان و سنت های قومی و ملی خیلی مهمه و قابل قدردانیه. ماهم تاحدود زیادی همچین تعصبی روی زبان، فرهنگ و سنت هامون داریم و من به شخصه آرزو دارم روزی همه هم زبان های من زیر پرچم ایران باهم متحد بشن. یه سؤال هم داشتم. توی تقویم ارامنه نزدیک نوروز جشن مهمی وجود نداره؟ درضمن امیدوارم عید تو شهر ما بهتون خوش گذشته باشه.

  15. با درود و عرض ادب.من خیلی اتفاقی وارد سایت شدم اما باید خدمت شما عرض کنم:اولا ارمنستان جزئی از ایران بوده و ارامنه شاخه ای از اقوام آریایی هستند پس با عرض معذرت تنها ایران در منظقه یک کشور اصیل و چند هزاره ای است که به مرور زمان قطعه قطعه شده لذا ارامنه قومی از اقوام ایران هستند با زبان و آدب و حتی دین خودشان(مثلا کردها،گیلکیها،مازنیها،بلوچها،فارس ها،ترکها،آذریها،اعراب،بندریها،سیستانیها،ترکمنها و. حتی تاجیکها و افغانها و حتی گرجیهای گرجستان و ایران).ثانیا،مبنای عید ژانویه یک مبنای مذهبی است در صورتی که مبنای نوروز یک باور فرهنگی و اصیل ایرانی است نه مذهبی و دینی پس چه اشکالی دارد سنت بجای خودش باشد و مذهب بجای خودش و هر دو را جشن گرفت و به هر بهانه ای شادی کرد؟.در کشوری مثل ایران که ساکن باشیم چون مبنای کار با تاریخ نوروز است پس جشن را باید بپا کرد و از طرفی چون در جهان مینا سال میلادی است و ریشه در مسیحیت دارد آنرا هم بجای خودش برگزار کرد و اینها با هم هیچ منافاتی ندارد.بدرود…

    1. من هم با اقای نادر موافقم ،عذر میخوام ولی واقعا مسخرست ،ایرانی باشی ،تو ایران زندگی کنی اما سال نو میلادی بگیری واقعا خنده داره

  16. متاسفانه افکار فاشیستی که از دوران رضاخان در این سرزمین باب شد در ناخوآگاه بسیاری از ایرانیان لانه کرده است.همانطور که بیشتر فارس زبانهای ایران توقع دارند همه ایرانیان زبان فارسی را به زبان مادری اشان ترجیح بدهند و وجودفرهنگها و زبانهای غیرفارسی را نمیپذیرند.در مورد نوروز و دیگر آیینها هم چنین توقعی دارند.

  17. یادمه زمانی که اصفهان زندگی می کردم یک بارشب عیدمیلادمسیح به خیابان خاقانی رفتم.اون جا محله ارمنی نشین اصفهان ویکی از زیباترین وباکلاس ترین جاهای این شهربی نظیره…رفتم به یک مغازه که خانمی ارمنی اونو اداره می کرد.می خواستم کلاه بافتنی بخرم.به اون خانم گفتم شمامسیحی های ایران خیلی بهتون سخت میگذره چون تعطیلات ندارید.واوحرفموتاییدکرد…بعدبهش گفتم خب شماارمنی هاکه مال ارمنستان هستیدچرااون جانمیرید؟؟جوابی بهم داده واقعابرام تکاندهنده بود…گفت:«کجابرم؟؟من برای این خاک شهید دادم»…فهمیدم برادرش درجنگ کشته شده…دلم گرفت.وبه یک واقعیت پی بردم واون این بود که حداقل ارمنی های اصفهان خودشونوایرانی می دونن…وایرانو بسیااار دوست دارن…به همین دلیلم هست که ماندگار شدن…ارمنی هارو ازخودمون بدونیم وبهشون احترام بذاریم.اونام برای این کشورهزینه دادند.چه در صلحش وچه درجنگش…امادرباره نوروزبگم…بدون این که بخوام متعصبانه حرف بزنم بایدبگم حقیقی ترین وزیباترین ودرست ترین جشن برای سال نو جشن نوروز ویاآمدن بهارهست…تنهاجشنی که هیچ ربطی به هیچ دین الله.خدا.روح القدس.یهووه.اهورامزدا ویاهیچ منبع الوهیتی نداره…نو شدن طبیعت باشکوه هرچه تمام ترش مساوی میشه بانوشدن سال واین بی نهایت زیباوستایش برانگیزه…ضمن این که به همه مذاهب ومعتقدینش احترام میگذارم.امابه نوروزایرانی افتخارمی کنم…سپاس.

پاسخ دادن به امیر علیزاده لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *