گربه در گوشه ولرم جمجه‌ام: آزاد ماتیان

این که می‌بینید، بهار نیست

خون گرم است

و نیشِ سپید.

گربه

با اشتهایی کُند و اهلی

قناری را

که از سر بی‌فکری از قفسش بیرون آمده

دریده است.

این که می‌بینید، گُل نیست

پرهای زرد پرنده است، این سو و آن سو پراکنده، در باغچه

و چند قطره خون.

و در گوشه جمجمه کِرِختم،

گربه

پوزَک نرمش را با پنجه‌ پاک می‌کند

بعد

گربه

در گوشه جمجمه‌ کِرِختم

در خواب کاهلانه‌اش

آواز قناری را هضم می‌کند.

ترجمه: روبرت صافاریان

One thought on “گربه در گوشه ولرم جمجه‌ام: آزاد ماتیان

پاسخ دادن به معمابانو لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *