شهرهای ترکیبی و اهمیت خاک

امروز تعدادی از ما در شهرهایی زندگی می‌کنیم که روی نقشه جغرافیا پیدا نمی‌شوند. برای مثال تعدادی از ارمنیان ایران که هنوز راهی آمریکا نشده‌اند نیمی در ایران و نیمی در ارمنستان زندگی می‌کنند؛ یا دقیق‌تر، چند ماه در تهران و چند ماه در ایروان. برای این گروه انگار شهری مجازی پیدا شده است که مخلوطی است از تهران و ایروان و خیابان‌هایش میرزای شیرازی، تومانیان، شیرمرد، آبوویان، میدان ونک، میدان هانراپتوتیون و … هستند. […]

درباره انفجارهای بوستون، پوشش تلویزیونی آن و مسأله قومی

مرز مبهم بین “ما” و “آن‌ها” روز ۲۶ فروردین، دو انفجار مهیب در مسیر مسابقه دو ماراتن بوستون به مرگ سه شهروند و زخمی شدن بیش از دویست نفر انجامید. شهر بوستون مرکز ایالت ماساچوست آمریکاست و به دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی خود مانند ماساچوست اینستیتوت آو تکنولوجی MIT  و هاروارد و جوّ تساهل قومی و مذهبی‌اش مشهور است. به زودی معلوم شد که انفجار کارِ دو برادرِ ۱۹ و ۲۶ ساله مسلمانِ چِچِن […]

با مینی‌دی‌وی‌هام چه کار کنم؟

مدّتی است دوربین ویدئویی سونی‌ای که بیش از ده سال پیش خریده و پنج سال با آن کلّی فیلم از خانواده و سفرها و همین طور برخی مصاحبه‌ها با بستگان درباره روستای زادگاه‌شان و غیره گرفته بودم، خراب شده است و ساعت‌ها فیلم بلااستفاده روی دستم مانده است. این نوارهای مینی‌دی‌وی را باید یا با اتصال دوربین به تلویزیون تماشا کرد یا با همان دوربین کپچر کرد، یعنی به فایل دیجیتال تبدیل و به کامپیوتر […]

تکه‌ای از مقاله “مواد آرشیوی در فیلم مستند”

شماره جدید فصلنامه فارابی به سینمای مستند اختصاص یافته است. سردبیری این شماره را امیرحسین ثنایی به عهده دارد. مشارکت من در این شماره یک مقاله نظری است درباره تعریف‌های سینمای مستند (توجه کنید، تعریف‌ها نه تعریف. یعنی تعریف‌های گوناگونی وجود دارد و یکی از آن‌ها را برتر از دیگران دانستن واقعاً دشوار است) و دیگری مطلبی درباره مواد آرشیوی در فیلم مستند. این مقاله کوششی است برای دسته‌بندی انواع مواد آرشیوی و انواع استفاده‌های […]

کامپیوتر خطم را با خود برد

دوستی دارم که سال‌هاست در کشوری خارجی زندگی می‌کند و با ای میل و این حرف‌ها میانه‌ای ندارد. سالی یکی دو بار نامه‌نگاری داریم. وقتی پاکت نامه را که پستچی جلوی در انداخته است می‌بینم، پیش از اینکه عینکم را بزنم و نوشته‌های روی آن را بخوانم، از شکل کلّی دستخط منظم و حروف ریزش می‌فهمم که نامه از اوست. این دستخط برایم چیزی است مثل چهره او، یا صدایش. بخشی از هویت اوست. و […]