با نگاهی به فیلم مستند جای خالی خانم یا آقای ب گفتمانها مجموعهای از حکمها و استدلالهای به هم پیوسته هستند درباره موضوعی خاص که آشکارا یا تلویحاً مدعیاند حقیقت را درباره آن موضوع میدانند. چیزی مانند ایدئولوژی امّا محدودتر و پرشمارتر. تعدادی از گفتمانهای رایج این روزها اینها هستند: فمینیزم، حقوق بشر، محیط زیست، تقابل سنت و مدرنیزم، پوپولیسم. گفتمانها سادهاند و در سادگی خود شکل زنده، ملموس، پیچیده و چند لایه واقعیت را […]
تصویر متحرک و قدرت
چه کسی فرم و محتوای تصویرهای متحرکی را که ما شبانهروز میبینیم تعیین میکند و اصلاً چه کسی تعیین میکند که ما تصویری را ببینیم یا نبینیم؟پرسشی است البته بسیار گسترده. شاید در نهایت محتوا و فرم این تصویرها را کسی یا جایی تعیین نمیکند (خود پرسش کمی بوی تئوری توطئه میدهد) و انبوه تصویرهایی که ما شهروندان عادی این جهان مصرف کننده آن هستیم، برآیند مجموعهای از خواستها و ارادههای اقشار و طبقات و […]
خوشباشی روزهای آشنایی و تکلف سیم آخر / نگاهی به فیلم “طهران تهران”
روزهای آشنایی / داریوش مهرجویی چند سال پیش، وقتی مهمان مامان روی پرده بود، در محفلی بحث فیلم بود و دوستی که کارش تدوین است گفت: فیلم خیلی روان و خوش ریتمه، امّا دروغه. اشارهاش به خوشباشی غالب بر فیلم بود و حسن نیت و خوبی ذاتی همه آدمها و اینکه همه عوامل دست به دست هم میدهند که یک موقعیت بد تبدیل به یک جشن واقعی شود. من به آن دوست گفتم منتها در […]
یک قصه فرعی خوب / یادداشتی بر هیچ
هیچ فیلمی است که در انتهای آن زنی حامله خود و بچهاش را میکشد، زن دیگری را که به خاطر بدرفتاری شوهرش لال شده از خانه بیرون میکنند، و زن سومی به تنفروشی رو میآورد. امّا فیلم خود به اندازه همین خلاصه داستانی که گفتم تکاندهنده نیست. چرا؟ چون ما آدمها را خوب نمیشناسیم. هیچ از آن فیلمهایی است که در یکی از آن حیاطهای به اصطلاح خانه قمر خانمی میگذرد. مثل گوزنها. یا مثل […]
نقدی بر خیلی دور، خیلی نزدیک
معناگرایی+ ملودرامدر نقدهایی که بر خیلی دور، خیلی نزدیک نوشته شده است، معمولاً به شباهتهای آن و خانه روی آب اشاره میکنند. این اشارات بیشتر به خاطر این است که پزشکی مرفه و بیاعتقاد در کانون هر دو فیلم جای گرفته است. امّا آیا بین فیلم مارمولک و خیلی دور، خیلی نزدیک هم شباهتی وجود دارد؟ یا بین این فیلم و لیلی با من است؟ به نظر من شباهت بین این سه فیلم ــ و […]