نگاهی به مستند روبرت صافاریان درباره آزاد ماتیان / آرش شهنواز

زندگی در کوچ

آرش شهنواز

 نشانی ندارم / هفت پشتم آواره بوده‌اند / خانه‌ام را چون لاک‌پشت بر دوش می کشم /  نه ، خانه ام را، چون شاعر، درون خویش حمل می کنم / و چه بسا خود راهش را گم می کنم

شاید این قطعه شعر، به تنهایی ، نمایانگر درون مایه مستند “در فاصله دو کوچ” باشد. قطعه شعری سروده آزاد ماتیان ( شاعر ، نویسنده و مترجم ارمنی ) که فیلم مستند روبرت صافاریان به زندگی و آثار او می پردازد. مستندی که بین سال های ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ ش. ساخته شده و عصر سوم تیرماه سال جاری در خانه هنرمندان ایران به نمایش گذاشته شد. آزاد ماتیان ( متولد ۱۹۴۲) از جمله ارامنه ایران است که اجدادشان به نواحی مرکزی ایران کوچانده شده‌اند . او در تهران متولد شده ، در دانشگاه اصفهان ادبیات ارمنی و پس از آن در دانشگاه سوربن فرانسه ادبیات تطبیقی خوانده است. بیش از ۴۰ سال در دانشگاه اصفهان ادبیات ارمنی درس داده و اخیرا ساکن آمریکا شده است. از ماتیان کتاب های شعر ” گل های کویر” ، ” آهنگ بی انقطاع ” ، ” نشان جهان ” و قطعه شعرهای طنز با نام مستعار ” زادور اوقلی ” به زبان ارمنی انتشار یافته است. او کتاب ” فغان نامه ” گریگور نارکاتسی را به فارسی برگردانده و البته شعرهایی از حافظ و خیام را به ارمنی ترجمه کرده است. “در فاصله دو کوچ” قصه زندگی نه تنها آزاد ماتیان که ارامنه بسیاری نظیر اوست. نیاکانشان به امر شاه عباس صفوی مجبور به ترک خانه و کاشانه خود در ارمنستان می شوند و پس از تحمل شداید بسیار در نقاط مختلف ایران از جمله جلفای اصفهان اسکان می‌یابند. جلفا در گذر زمان توسط ارامنه مهاجر آباد می شود. یکی از نشانه های این آبادانی ، ساخت ابنیه و کلیساهایی نفیس در آن است. دوربین صافاریان ، ماتیان را حول و حوش این کلیساها، میدان‌ها و موزه‌های اصفهان  خانه ماتیان و دوستانش و … دنبال می‌کند و او از زندگی، کارها و دغدغه‌هایش می‌گوید. از برنامه نرگاقت که قرار بود طی آن ارامنه ایران به ارمنستان بازگردانده شوند و خانواده ماتیان به رغم تمایلشان موفق به رفتن نشدند. چرا که طرح نیمه کاره رها می شود. هر چند او می‌گوید : ” همان جا میخ ارمنستان در سرم کوبیده شد. یا اگر شاعرانه تر گفته باشم ، روحم به صلیب ارمنستان کشیده شد. ” و این که خانواده آزاد به اراده پدر راه خوزستان نفت‌خیز را پیش می‌گیرند. ماتیان از علاقه اش به کتاب ادبیات ارمنی در دوران کودکی می گوید و اینکه پدر ، به دلیل قیمتش، از خیر خرید آن می گذرد! اینکه در نوجوانی شیفته ادبیات شده است و شعرهایی رمانتیک می‌سروده است. نظیر این‌: چه زود از زبان اندازه و عدد دلزده شدم / در این دنیا همه چیز اندازه و شکل معین داشت / و من احساس کردم که مسائلی هستند بسی بغرنجتر از تسخیر فضا / روح انسان قابل اندازه‌گیری نبود / و من می‌خواستم راهی بگشایم نه از ستارگان به ستارگان / که قلب‌ها به قلب‌ها …. و یا این که پس از اتمام تحصیلات تکمیلی در فرانسه ، برای تدریس در دانشگاه اصفهان که روزگاری دانشجویش بوده، راهی آن شهر می‌شود.

صافاریان در این فیلم مستند پرتره از هر فرصتی برای نقب زدن به فصل‌هایی از زندگی اجتماعی ارامنه ایران در دهه‌های اخیر هم بهره برده است. در بخش‌هایی از فیلم، سخن از کشمکش های درونی گروه های مختلف ارمنی به میان می‌آید. در گیری‌های داشناک‌ها و دیگر گروه‌ها. ماتیان خود پیشتر در این باره به هویس ( شماره ۱۳۴- ۱۷ آبان ۹۱ ) گفته بود: ” بعد از پیروزی انقلاب در جلفای اصفهان موجی از اعتراضات مردمی به راه افتاده بود که هدف اصلی اش حکومت مستبدانه داشناک‌ها بود. این جنبش در ابتدا کاملا خودجوش بود و شرکت‌کنندگانِ آن عمدتاً قشر صنعت‌کاران خرده‌پا بودند. بعد گروهی از روشنفکران تصمیم گرفتند این جنبش را در یک بستر سازمان یافته‌تری قرار دهند و تشکیلاتی به نام “کمیته موقتی مردمی” تشکیل دادند که به اختصار ژ . ژ . ک . خوانده می شد. من از این جنبش هواداری می کردم”.  در سکانس های مرتبط با این کشمکش ها که پیش از نمایش آن، عنوان “سوء قصد” بر پرده نقش می‌بندد ، آزاد ماتیان از قصد مخالفانش برای کشتنش می‌گوید. چرا که به گفته او احتمالاً ماتیان را فرد خطرناکی برای جامعه ارامنه می‌دانستند. او از عده ای نام می برد که البته صافاریان از انتشار نام آنها در اثرش جلوگیری کرده است. پس از اتمام نمایش فیلم از روبرت صافاریان پرسیدم: ” فکر نمی کنید بهتر بود به سراغ کسانی که مورد اتهام قرار گرفته‌اند نیز می‌رفتید و نظرات آن‌ها را هم درباره این مسایل منعکس می کردید؟ ” گفت: “من درباره اظهارات ماتیان در فیلم قضاوتی نکرده‌ام و تنها حرف‌های او را بازتاب داده‌ام”. فیلم در کنار اشاره به شعرها و ترجمه‌های ماتیان در دوره‌های گوناگون زندگی‌اش به ماجرای فروپاشی اتحاد شوروی، استقلال ارمنستان و شوق آزاد برای مهاجرت به آن دیار نیز می‌پردازد. مهاجرتی بدفرجام که به بازگشت ماتیان و خانواده اش به ایران می‌انجامد. ماتیان در سکانس‌های پایانی فیلم می‌گوید: “ما برای ارمنستان اصلاً مهم نیستیم. برای من ارمنستان تمام شده است.” ( نقل به مضمون ). مستند “در میان دو کوچ” زمانی در خانه هنرمندان اکران شد که آزاد ماتیان در پایان دهه هفتم زندگی‌اش راهی آمریکا شده است. برای همیشه؟ شاید. شاید هم نه! کسی چه می داند؟ گویا تقدیر این بوده که زندگی ارامنه با کوچ و رفتن عجین شده باشد. کوچ هایی بی‌پایان. از این دیار به آن دیار. به چهار گوشه جهان. گاهی به جبر، گاهی به اختیار. اما عجیب اینکه جامعه ما از این کوچندگان که صدها سال در میان ما زیسته‌اند، شناخت چندانی ندارد. آمده‌اند و می‌روند، بی آنکه چیز زیادی از آنها ، شیوه زندگی و چرایی رفتنشان بدانیم. در جلسه پرسش و پاسخی که پس از نمایش فیلم برگزار شد ، روبرت صافاریان درباره دلایل ساخت مستند “در میان دو کوچ” گفت: “اولاً من به این دلیل سراغ ماتیان رفتم که او را نویسنده و شاعری خوب می‌دانم که در میان فارسی زبانان اصلاً شناخته شده نیست. در عین حال در این اثر و نیز در سایر فعالیت‌هایم به دنبال نشان دادن زندگی این آدم‌ها در میان کوچ‌ها بوده‌ام. متاسفانه جامعه ما شناخت درستی درباره اقلیت‌ها و به ویژه اقلیت ارمنی ندارد. ما در کنار هم زندگی می کنیم اما عمدتاً جامعه بزرگتر تنها با سه چهار مشخصه ارمنی ها را از سایرین متمایز می کند. مثلا اینکه مکانیک های خوبی هستند یا ساندویچ های خوشمزه ای درست می کنند و . . . من دوست دارم این شرایط عوض بشود.”

Be the first to reply

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *