آخرین داستان چخوف

انقلاب چون عشق

آخرین داستان کوتاهی که چخوف نوشته «عروس» نام دارد. این داستان هم در مجموعه آثار او به ترجمه‌ی سروژ استپانیان هست و هم در کتاب درباره‌ی عشق (نشر نو، ۱۳۹۷) به ترجمه‌ی رضا امیررحیمی گنجانده شده است.

چخوف این داستان را در سال ۱۹۰۳ نوشته است، یعنی یک سال پیش از مرگش.

داستان درباره‌ی زن جوانی است در شهرستانی کوچک که نامزد کرده و قرار است به‌زودی عروسی کند. مردی به نام ساشا از دوستان خانوادگی‌ که در مسکو زندگی می‌کند، در این زمان در خانه‌شان هست و او را تشویق می‌کند به جای ازدواج و گیر افتادن در زندگی شهرستانی، به مسکو برود درس بخواند و آدم بافرهنگی شود. ساشا آرمان‌گرایی است که مرتب می‌گوید در این خانه هیچکس کار نمی‌کند، نه تو، نه مادرت و نه مادر بزرگ و وقتی شما هیچ کاری نمی‌کنید معنی‌اش این است که کس دیگری برای شما کار می‌کنید. خدمتکارانی که در آشپزخانه‌ی کثیف ملک کار می‌کنند و همان جا زندگی می‌کنند و می‌خوابند. ساشا می‌گوید:

کاش برای تحصیل می‌رفتید! … فقط آدم‌های بافرهنگ و مقدس جالب هستند، تنها به وجود آن‌ها نیاز هست. …. همه چیز زیرورو می‌شود، همه چیز تغییر می‌کند، انگار معجزه‌ای رخ داده باشد. و بعد نوبت خانه‌های بزرگ و باشکوه، باغ‌های پاکیزه، فواره‌های عجیب و انسان‌های ممتاز خواهد رسید. مساله اصلی این است که جامعه به مفهوم کنونی آن و به صورتی که امروز هست، این چیز پلید دیگر آن روز نخواهد بود …. به همه نشان بدهید که این زندگی بی‌تحرک، بی‌معنی و گناهکارانه شما را خسته کرده است. دست کم به خودتان نشان بدهید!

… باید بفهمید که چقدر این زندگی کاهلانه‌ی شما ناپاک و غیراخلاقی است… مگر نمی‌فهمید که اگر شما، مادرتان و مادربزرگ‌تان هیچ کار نکنید، دیگر باید برای‌تان کار کند … این کار شرافتمندانه است؟ گناه نیست؟  (صص ۲۰۲-۲۰۳)

زن خودش هم چنین حسی دارد. در واقع شوهر آینده‌اش را اصلاً دوست ندارد. و آخر زیر همه چیز می‌زند و می‌رود؛ به بهای سرافکندگی و انزوای اجتماعی خانواده‌اش. چند سال بعد که آب‌ها از آسیاب افتاده به خانه برمی‌گردد و زندگی را کسالت‌بارتر می‌یابد. حالا ساشا هم مرده است. داستان با این جملات به پایان می‌رسد:

… به روشنی درک می‌کرد که زندگی‌اش آن طور که ساشا می‌خواست زیرورو شده است و حالا در آن خانه تنها، غریبه و بی‌فایده است و دیگر کسی در آنجا به او نیاز ندارد. گذشته از او جدا شده بود، انگار که سوخته باشد و خاکستر را باد برده باشد. به اتاق ساشا رفت و در آنجا ایستاد.

گفت: «بدورود ساشای عزیز!» پیش رویش زندگی تازه، گسترده و وسیع را مجسم کرد، و این زندگی که هنوز ناروشن و پررمزوراز بود مفتونش می‌کرد و او را به سوی خود می‌خواند.

گسستن از زندگی معمولی و تعریف‌شده، «زیر و رو شدن زندگی»، «افق روشن و گسترده اما ناروشن و پررمزوراز»: تحولات تاریخی سال‌های آتی روسیه این افق ناروشن را روشن‌تر می‌سازند. یک سال بعد چخوف می‌میرد. دو سال بعد انقلاب ۱۹۰۵ روسیه فرا می‌رسد که قرار است رویاهای ساشا را تحقق ببخشد. و سرانجام انقلاب اکتبر که به راستی همه چیز را زیرورو می‌کند.

ساشا مرد جوانی که رویاهایش را گفتیم، تبلور آینده‌ی روسیه است. او می‌گوید:

وقتی زندگی‌تان را زیرورو کردید همه چیز تغییر می‌کند. مساله‌ اصلی زیرورو کردن است و بقیه مسائل مهم نیست. (ص ۲۱۱)

براستی هم در روسیه همه چیز زیرورو می‌شود، اما آن‌چه پدید می‌آید، آن زندگی که ناروشن بود و نادیا را مفتون می‌کرد، وقتی به واقعیت بدل می‌شود، چهره‌ی هولناکی به خود می‌گیرد.

نه تنها این داستان، بلکه بسیاری از داستان‌هایی چخوف با روشنفکران و تحصیل‌کرده‌‌هایی روبه‌رو می‌شویم که دیگر شب‌ها خواب‌شان نمی‌برد. این کاملاً خوانایی دارد با روحیه‌ی حاکم بر روسیه‌ای که مرتب کتاب‌هایی با عنوان «چه باید کرد؟» در آن منتشر می‌شد، روسیه‌ای که مهم‌ترین نویسنده‌اش، تولستوی بزرگ، مردی از تبار اشرافی،‌ از زندگی انگلی خود دچار عذاب وجدان است و در دو کتاب  (اعترافات و رستاخیز) و ده‌ها نوشته‌ی کوتاه‌تر، احساس گناه خود را شرح می‌دهد و در پی جبران گذشته‌ی گناه‌آلود خود است. چخوف اما مردی است مردد؛ این تردید را هم در داستان‌هایش و هم در زندگی شخصی‌اش می‌شود دید. او بیشتر عمر خود را از اتخاذ مواضع سیاسی مشخص پرهیز داشت، جز یکی دو مورد استثنایی. اما او این مردان و زنان روشنفکری را که شب‌ها خواب‌شان نمی‌برد خوب به تصویر کشیده است. این میل مبهم «زیرورو کردن همه چیز» را. این میل‌های مبهمی که گاهی براستی شباهتی به عشق‌ پیدا می‌کنند، همان‌قدر زیبا، همان قدر مبهم، همان اندازه رازآمیز و همان اندازه شکننده، و ماهیتاً موقتی و موهوم که چون تحقق پیدا می‌کند، دیگر آن نیست که می‌نمود.

Be the first to reply

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *