اسپارتاکوس همه ویژگیهای یک فیلم تاریخی-حماسی استاندارد هالیوودی را دارد. فیلم با چشماندازهایی گسترده از معادنی که در آن بردگان زیر آفتاب سوزان به کار توانفرسا مشغولند شروع میشود. حرکات کرین دوربین به این صحنههای عظمت بیشتری میبخشد. موسیقی تماموقت مینوازد و بر حال و هوای حماسی چشمانداز میافزاید. در همین فصل افتتاحیه از نظر قصه با تمهید هوشمندانهای روبهرو هستیم. باتیاتوس (پیتر یوستینف) که برای خرید بردهها آمده است، خوشمشرب و بذلهگوست و چنان رفتار میکند که گویی به سادگی برای خرید حیوانات آمده است.
خواب سفید: زندگی در رؤیا
خواب سفید (۱۳۸۰) ساختهی حمید جبلی حکایت مردی است که فاصلهای عمیق بین دنیای رؤیایی کودکانهاش (دنیای عروسهای آرمانیِ پیچیده در تور و پولک، دنیای درد دل با مادرِ زیر خاک) و دنیای واقعی پیرامونش (زندگی فلاکتبار با پدر و کار پادویی و آدمهای واقعی دور و بر از همه سنخ) وجود دارد؛ مردی که این پیرامون واقعی را نمیبیند و در آن دنیای خیالی سیر میکند و آخر هم این شکاف روانشناختی کارش را […]
مادادایو، واپسین فیلم کوروساوا
در نقدهایی که درباره مادادایو خواندهام به وجوه انسانی شخصیت استاد توجه شده است، به کلنجار او با مرگ، امّا یک نکته مهم، نکتهای که شاید راز ناگشودهای از فیلم در آن نهفته باشد، کمتر اشاره شده است؛ به معمای گم شدن گربهای که از اواسط فیلم پیدایش میشود، گم شدنش بخش قابلتوجهی از بخشهای میانی فیلم را به خود اختصاص میدهد و بزرگترین بحران روحی قهرمان فیلم را موجب میشود.
دربارهی شروع رمانها
شروع رمانها و داستانها بعضی به هم جواب میدهند و بعضیها یادآور یکدیگر هستند. مثلاً شروع ملکوت خواهناخواه آدم را یاد شروع مسخ میاندازد. بعضیها به یک رویداد خیلی خیلی مشخص اشاره میکنند مثل خروج کالسکهای از شهر، بعضیها به یک رویداد عجیب، بعضیها هم با نوعی فلسفهبافی شروع میشوند مثل آنا کارنینا یا روزگار سخت. اما همه این ویژگی را دارند که به طور مستقل هم سرپای خود میایستند و این ظرفیت را دارند که به یاد بمانند و نقل شوند.
معرفی کتاب «نخل و همسایهها»
پشت جلد کتاب میخوانیم: «همان وقت که احمد محمود در این سوی رود همسایهها را مینوشت، غائب طعمه فرمان، رماننویس صاحبسبک و بنام عراقی، در آن سو در کار نوشتن نخل و همسایهها بود. آن دو بیآنکه یکدیگر را بشناسند، از رنجهای روزگار خود مینوشتند … » البته این همزمانی دقیق نیست. کتاب همسایهها در سال ۱۳۵۳ منتشر شده است و کتاب نخل و همسایهها در سال ۱۳۴۵، کماکان میتوان گمان کرد که دو نویسنده تقریباً همزمان روی اثرشان کار میکردند، چرا که نخستین نگارش همسایههای محمود گویا ده سال زودتر آماده بوده و شاید او در همان زمان که طعمه فرمان کتابش را مینوشته مشغول کار روی همسایهها بوده است. اما تفاوت مهمتر چیز دیگری است. نویسندهی عراقی کتابش را نه در آن سوی رود، بلکه در جایی خیلی دور نوشته است، در مسکو …